یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 6 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

شُرَيْح القاضي
(...- 78 ه ...- 697 م)
شريح بن الحارث
بن قيس بن الجهم
الكندي،
أبو أمية:

من أشهر القضاة الفقهاء في صدر الإسلام. أصله من اليمن.
ولي قضاء الكوفة،
في زمن عمر و عثمان و علي و معاوية.
و استعفى في أيام الحجاج،
فأعفاه سنة 77 ه.
و كان ثقة في الحديث،
مأمونا في القضاء،
له باع في الأدب و الشعر.
و عمر طويلا، و مات بالكوفة.

شریح.
[ ش َ رَ ] (اِخ)
ابن حارث بن قیس بن جهم بن معاویة بن ... مرتع کندی، مکنی به ابوامیه یا ابوعبدالرحمان. شاعر و قاضی و راوی از عمر خطاب است و در ٩٧ یا ٩٨ هجری قمری در صد وبیست سالگی
در کوفه درگذشت. وی از نامی ترین قاضیان صدر اسلام و اصلش از یمن بود. در زمان عمر به سمت قاضی کوفه برگزیده شد و در دورۀ خلافت عثمان و حضرت علی و معاویه این سمت را داشت و ٧٥ سال مظالم راند و تنها سه سال در دورۀ حجّاج بن یوسف از قضا امتناع کرد و حجّاج به سال ٧٧ ه.ق. او را معاف داشت. شریح در حدیث و فقه و در قضاوت امین بود و از عمر و حضرت علی و دیگران روایت کرد. (از صفة الصفوة و اعلام زرکلی و طبقات ابن سعد).
در باب شریح بین علمای رجال شیعه و سنت اختلاف است و بعضی بزرگان شیعه او را مذموم میدانند. رجوع به معنی بعد شود.

|| در تداول قاضیی را که برخلاف حق فتوی دهد «شریح» نامند یا بدو تشبیه کنند. این امر بر اثر خبری که متداول است رایج شده، و آن اینکه گویند:
شریح به امر عبیدالله بن زیاد فتوی داد که چون حسین بن علی (ع) بر خلیفۀ وقت خروج کرده است، دفع او بر مسلمانان واجب است، ولی در کتب معتبر این خبر نیامده است. (از فرهنگ فارسی معین).

شنبه 6 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مَربوبونَ اقتِساراً

اقتسار.
[ اِ ت ِ ]
(ع مص)

به ستم بر کاری داشتن کسی را.
(ناظم الاطباء، منتهی الارب).

شنبه 6 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

و غیرُ كلُّ شيءٍ لا بـمـزایـلـة

مُـزایَـله.
[ م ُ ی َ ل َ ]
(ع مص)
از همدیگر جدا شدن. (منتهی الارب).
از کسی جدا شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مفارقت کردن. (ناظم الاطباء).
تَــزایُــل.

تَزایُل.
[ ت َ ی ُ ]
(ع مص)
پراکنده شدن. (منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء، از المنجد، اقرب الموارد).

|| جدایی و جدا شدن. (منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء، از اقرب الموارد).

|| شرم داشتن از کسی. (منتهی الارب، آنندراج، ناظم الاطباء، از متن اللغه، از اقرب الموارد، از المنجد).

مُـتَـزایِـل.
[ م ُ ت َ ی ِ ]
(ع ص)
جدا. (آنندراج).
جدا و علیحده. (ناظم الاطباء).

|| جدا شونده. (آنندراج، از منتهی الارب، از اقرب الموارد).

|| دور و متفرّق. (ناظم الاطباء، از منتهی الارب، از اقرب الموارد).

|| فانی و ناپایدار.

|| زیان کرده. (ناظم الاطباء).

|| تجزیه شده و پراکنده.

|| شرم داشته شده از کسی. (ناظم الاطباء، از اقرب الموارد، از منتهی الارب).

و رجوع به تزایل شود.

تَزَايَلَ‏ - تَزَايُلًا
[زيل‏]
...
القومُ:
آن قوم پراكنده شدند،
... القومُ عنهُ:
آن قوم از او شرم داشتند؛
«انا أَتَزَايلُ‏ عنك فلا أَتَجَاسر عليك»:
من از تو شرم دارم و بر تو جسارت نمیكنم.

شنبه 29 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مَيْثَم البَحْراني
(بعد 681 ه.ق. بعد 1282 م.)
ميثم بن علي بن ميثم البحراني،
كمال الدين:
عالم بالأدب و الكلام،
من فقهاء الإمامية.
من أهل «البحرين».
زار العراق،
و توفي في بلده.
له تصانيف، منها
«شرح نهج البلاغة - ط» مختصر،
و «شرح المائة كلمة»
و «القواعد - خ» في علم الكلام،
و «استقصاء النظر في إمامة الأئمة الاثني عشر»
و رسالة في «آداب البحث»
و «تجريد البلاغة - خ» في المعاني و البيان،
و يسمى أيضا «أصول البلاغة».

دو شنبه 17 فروردين 1394برچسب:نحیف, :: :: نويسنده : علی

در خطبة المتّقین آمده:

« ... أجسادُهُم نَحیفَةٌ ... »

نحیف .
[ ن َ ]
(ع ص)

لاغر.
نزار.
خَوَل.
مرد عاجز.
قَضیف.
ضاویّ.
تکیده.

ج، نِحاف، نُحَفاء.

|| نااستوار.
نامحکم.
سست.

قال اللَّيثُ:

نَحُفَ‏ الرّجل‏

يَنْحُفُ‏

نحافة

فهو نَحِيفٌ‏ قَضِيفٌ ضَرِبٌ قليل اللّحم‏ ...

... وَ قـاتِـل هَـواکَ بِــعَـقـلِـکَ
(نهج البلاغة)

نهج‏ البلاغة

مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ، قُتِلَ بِهِ.

هركس شمشير بيداد و تعدّی را از نيام بكشد،
با همان كشته خواهد شد.
( س ل ل )

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:آفَةُ الْأَلْبَابِ, :: :: نويسنده : علی

... وَ اعْلَمْ

أَنَّ الْإِعْجَابَ

ضِدُّ الصَّوَابِ

وَ

آفَةُ الْأَلْبَابِ ...

چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

457 - وَ قَالَ (ع) :

مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ

طَالِبُ عِلْمٍ

وَ

طَالِبُ دُنْيَا.

*******

منهوم (ن ه م) :
آنکه سیر نشود.

شَبع :
- سیری، ضدّ گرسنگی.
- به ستوه آمدن از چیزی.

463 - وَ قَالَ (ع) :

الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا،

وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 628
بازدید دیروز : 735
بازدید هفته : 3734
بازدید ماه : 6791
بازدید کل : 113076
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content